:
"اوج غربت"
"غربت"
شاید این واژه بیشترین قرابت را با واژه "تنهایی" داشته باشد.
غریب و تنها
...و تنهایی "روحانی" به مراتب سخت تر از تنهایی"جسمانی"
مسافری را در نظر بگیرید که به شهری پرجمعیت سفر کرده اما زبان اهالی آن شهر را بلد نیست؛ حرف هایش را نمی فهمند و او هم حرف های آنها را نمی فهمد.
احساس این مسافر، احساس غربت و تنهایی است که اتفاقا هرچه دور و بر خود را شلوغتر می یابد و جمعیت بیشتری را در اطراف خود ببیند، خود را غریب تر می یابد و احساس تنهایی بیشتری دارد.
این ها را گفتم که بگویم تا مادامیکه ما "اهل البیت" را "نفهمیده" باشیم، هرچه کثرت مجالس و روضه ها و هیأت ها را بیشتر و حواشی آن را پررنگ تر و پرخرج تر کنیم، به همان میزان بر "غربت" این خاندان افزوده ایم؛ گرچه خودمان بالعکس فکر کنیم و به خیال خود در راه تحصیل"قربت" باشیم.
چه نهیب نهفته ای دارد این شریفه در وصف أخسرین اعمالا:
...الذین ضل سعیهم فی الحیوة الدنیا و هم یحسبون انهم یحسنون صنعا
حسین نصر
غفرالله له
۲۵/۸/۹۲
دوازدهم محرم الحرام۱۴۳۵